-
دلنوشته
چهارشنبه 20 دیماه سال 1391 22:03
باز هم صادقانه و با دلی لبریز از عشقت تو را می خوانم مولایم و صدایت می زنم از عمق وجودم و دل بی تابم را به دستت می سپارم که جز با تو آرام نمی گیرد . مولایم انتظارت شیرین و زیباست چرا که در پی اش تویی تو...لیکن غم هجرانت مرا دیوانه کرده و ندیدنت ....ندیدن تو که سالهاست جانی برایم باقی نگذاشته ...در پی پایان این انتظارم...
-
انتظار
چهارشنبه 20 دیماه سال 1391 22:02
آقاجونم! از کدامین ناله های شبانه برایت بگویم؟آقا جونم چه کسی رو محرم رازم بدونم و از درد دوریت برایش درد دل کنم؟با کدامین زبان از فراقت بنالم؟کدامین غزل دلتنگی را برایت بسرایم؟و با کدامین چشم از درد عشقت بگریم؟ آقا جونم با کدامین دل صبر کنم؟و.... وبا کدامین دیده چشم به راه انتظارت باشم ؟ و به کدامین جاده چشم بدوزم...
-
یه شب بیا
چهارشنبه 20 دیماه سال 1391 22:02
یک شب بیا ستاره بریزم به پای تو ای آفتاب من همه چیزم فدای تو یک شب بیا به ما برسد ای اذان صبح از پشت بام مسجد کوفه صدای تو ما مدتی است خانه تکانی نکرده ایم شرمنده ایم در دل ما نیست جای تو غیر از همین دو قطره اشکی که مانده بود چیزی نداشتم که بیارم برای تو از روزهای هفته سه شنبه برای من شبهای پنجشنبه و جمعه برای تو روزی...
-
یوسف
چهارشنبه 20 دیماه سال 1391 22:02
یوسف مصری نمی آید به کنعان دلم بازسر را می گذارد غم به دامان دلم بی حضورچتر دستانت ببین یعقوب وار مانده ام امشب دوباره زیر باران دلم خوب می دانی زلیخای جنون با من چه کرد پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلند کشتی ات را بشکن و بنشین به طوفان دلم کی بهارت می وزد بر گیسوان حسرتم کی نگاهت می...